کد مطلب:216476 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:234

چند خبر از زندان موسی بن جعفر
1. روایت شده است كه برخی از زندانبانانی كه هارون بر آن حضرت گمارده بود، به او گزارش دادند كه بسیار شنیده اند آن حضرت در دعای خود می گوید: بار خدایا، تو می دانی كه من جای خلوتی برای عبادت از تو خواسته بودم، و تو چنین جایی برای من آماده كردی. پس سپاس از آن توست كه حاجت مرا برآوردی. [1] .

2. هارون كنیزی زیباچهره و خوش قامت را به زندان نزد امام كاظم علیه السلام فرستاد تا در زندان خدمتگزار آن حضرت باشد. امام علیه السلام آن كنیز را نپذیرفت و فرمود: من نیازی به كنیز ندارم.

هارون پیغام داد: ما با رضایت تو، تو را زندانی كرده ایم، كنیز باید در زندان باشد.

سپس هارون دیده بانی بر زندان امام قرار داد تا بنگرد كه كنیز چه می كند.

دیده بان می گوید كنیز آنچنان تحت تأثیر عبادتهای امام واقع شد كه به سجده افتاد و همچنان می گفت: «قدوس سبحانك سبحانك» (ای خدای پاك و بی عیب كه از هر گونه نقص و عیب منزهی).

چون كنیز را نزد هارون آوردند، هارون درباره ی امام از او سؤال كرد و كنیز گفت: او شب و روز سرگرم نماز بود و بعد از نماز تسبیح و تقدیس به جای می آورد. گفتم: «ای آقا، من برای خدمتگزاری به اینجا آمده ام.» فرمود: «اینها (هارون و اطرافیانش) درباره ی من چه فكر می كنند؟» ناگهان به سویی متوجه شد



[ صفحه 255]



و من به آن سو نگریستم، باغی پر درخت و شاداب با فرشهای زیبا و بالشهای حریر و هوای دل انگیز و باصفا دیدم كه همه رقم غذا در آنجا بود و حوریان و غلمان بهشتی پذیرایی می كردند. من بی اختیار به سجده افتادم تا اینكه دیده بان آمد و مرا از سجده بلند كرد و به اینجا آورد. [2] .


[1] ارشاد مفيد، ص 232.

[2] مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 297 به نقل از سوگنامه ي آل محمد (ص).